در وصف فوتبالیست سابق تیم ملی| فرومایگان مشهور و ادبیات کپک زده

بازیکن سرشناس اسبق و پیشکسوت فعلی فوتبال استان کهگیلویه و بویراحمد در وصف فوتبالیست سابق تیم ملی و اظهارات جنجالی او مطلبی با عنوان فرومایگان مشهور و ادبیات کپک زده به رشته تحریر درآورده است.

به گزارش یاسوج ۴۹ نصرالله نصرالهی پیشکسوت فوتبال در استان کهگیلویه و بویراحمد طی یادداشتی در خصوص اظهارات جنجالی اخیر یکی از بازیکنان سابق تیم ملی فوتبال ایران که موجب بروز واکنش‌های زیادی در محافل مختلف از جمله محافل ورزشی شده با عنوان فرومایگان مشهور وادبیات کپک زده چنین نوشته است.

در تحولات گفتمان فرومایگان شهیر، زمان _مکان دیگر تفاوتی نمی کند ، این انسان نماها به لحاظ  ارزشی ، فرهنگی  به غایت  دچار وارونگی و تهیدستی معنا شده اند . این گونه افراد ، با بازتولید ادبیات تهی از ارزش  ، از بی معنایی خود پرده برمی دارند و به تصور خویش  زیر پرچم شهرت با واژگان بر زبان رانده ، مفهوم سازی و مشروع سازی خود را بیرون می کشند بلکه در هر مکان وفضایی فرصتی برای نمایش خود دست و پا کنند .

سطرها و کتابها در بیان بی معنایی این قبیل افراد کم خواهند آورد . اینها خلوت شان با شلوغی وشلوغی شان با خلوتی مشمئزکننده ای فرو کاسته شده اند . 

در ایستگاههای مختلف ورزشی دیروز وامروزشان می توان جای برهنگی فرم بیانشان را رصد نمود بنحوی که  زمان از گفت و گو وبیانات اینان شرمگین می شود .

با لفظ وادبیات این قبیل افراد می توان بسادگی از متن ومحتوای آنان نیز پی برد و مهمتر از این می توان متوجه شد که  راه آدمیت را چگونه سپری نموده اند .

این سان افراد با احساس غلط از پشتوانه وپیشینه ی ورزشی -ملی کارکرد صدا وسیما (رسانه ملی )را به پاتوقی تبدیل می کنند که در آن می توان با هر بیانی  لبخند  را نه در معنای اجتماعی  آن که به مثابه ی یک امر مصرفی و در لحظه به لبان اجتماع میهمان  کنند.

این گونه افراد هیچ سویی وجهتی برای تولید مفهوم مفید در اجتماع نداشته وندارند ، بلکه آنان در بطالتی ضد تولید معنا غوطه می خورند .  این افراد در چنین فضایی رسانه ملی را  دیگر بعنوان بخشی از حوزه ی عمومی  ارزش گذاری نمی کنند ؛ بلکه بیشتر آن را فضای خصوصی تبلیغی  به شمار می آورند .

فضایی که در غیاب قلمرو عمومی ،  مسئولیت اجتماعی را  با ادبیات کپک زده جابجا نموده و آن را در سطح یک پاتوق دوستانه تنزل می دهند  و خود را پشت فضایی شیشه ای و مات پنهان می کنند به خیال آنکه خود را از دسترس جامعه  دور نگهداشته اند و در امان می مانند  . 

بدیهی است وقتی حوزه ی عمومی توسط افرادی در قامت دولتی تسخیر می شود؛ جامعه عملا قلمرو نظارتی خود را از دست می دهد ومستاصل می ماند  و وقتی جامعه بی قلمرو و بی فضا می ماند؛ کنش عمومی به امر ناممکنی بدل خواهد شد.

به همین دلیل است که فضاهای عمومی، دستخوشِ تاراجِ تملک هایِ خصوصی می شوند. در غیاب فضای عمومی است که اتوریته شهرت به سود بازار مصرف در لحظه بکارگرفته می شود  و بی باری مشهوریسمها برای خود مکان هایی ویژه وخلوت خلق می کنند .

آنها به حوزه عمومی حوزه ای ناشسته و ناتمیز فکر می کنند. طبقات دیگر از دست یابی به همین حوزه ی اکنون ناموجود و یا خصوصی شده و به تاراج رفته محروم اند. متاسفانه نهادها وسیستمهای مسئول بویژه فدراسیون فرمالاسیون شده نیز  در مقام شاهدان خاموش و ناظران بی مسئولیت صرفا بیننده اند وهر چه هست اقتصاد زائیده از رفتارها  را پایه واساس  بازی نظارت می پندارند .

اینجا سیاست و فرهنگ رسمی ایدئولوژیک نیز در خدمت طبقات مسلط ومشهور در می آید تا قلمرو عمومی را محمل لبخند گفته های شادانه همسو با جریان سیاسی کنند و فهوای نشاط شادانه را به سود جریان و طبقات شهرت توجیه کنند .

در چنین وضعیتی و در غیاب قلمرو عمومی نقد نیز توان و نیروی هشداردهنده ی خود را از دست می دهد. قدرت برساختن و قوت بخشیدن او رخت بر می بندد.  و همه چیز مهیای آن چیزی می شود که قرار است در نگاه حوزه ی عمومی پنهان بماند . جایی که همه چیز دچار فروپاشی معنا می شود. 

نوزدهم آذرماه یکهزارو چهارصدو چهار


خبرنگار:
ترنم بهنیا

ارسال نظر

نام خود را وارد کنید
نظر خود را وارد کنید
ارسال نظر با موفقیت ارسال شد.

نظرات

x