یاسوج ۴۹_ از سری یادداشتهای مخاطبین- استانی که کمتر از یک درصد صنعت ایران متعلق به آن است استانی که به غیر از کارخانه قند و دو کارخانه سیمان که مانند آنها در استانهای دیگر به وفور دیده میشود دیگر هیچ صنعت قابل توصیف و در حد شمارش ندارد.
همه این کمیها و کاستیها و نواقصات و عقب ماندگی از سایر استانها به کنار و اصل قضیه؛ باید دید که در سالهای اخیر با صنایع انگشت شمار ما چه کردند و چه بلایی بر سر آنها آوردند در حالی که استانهای دیگر به دنبال افزایش تعداد واحدهای صنعتی و افزایش تولید و اشتغال هستند اما همچنان واحدهای اصلی صنعتی ما در گیرودار حاشیه باقی ماندهاند.
صحبت امروز ما در مورد کارخانه سیمان یاسوج است کارخانهای که فراز و فرودهای زیادی داشته در مقطعی بهترین تولید با کمترین حاشیه و اکنون بیشترین حاشیه با کمترین تولید را دارد.
این روزها خبرهای خوبی از کارخانه سیمان یاسوج نمیشنویم خبرهای بسیار بد از تولید در کارخانه که برای مدتی متوقف شده بود و اکنون هم پیکر نیمه جان آن در حال دست به دست شدن از آن مدیر به این مدیر است.
چه خوب بود مسئولان سیمان یاسوج در همین وره توضیح میدادند که چه عملکردی داشتند و فعالیت کارخانه در چه حدی بود و سیمان یاسوج در کجای تولید استان قرار داشت و چه بلایی بر سر آن آمده بود که به چنین دردی مبتلا شد.
امروز هم شنیدیم که یاوری رفت و مفتخر آمد سوالمان از مسئولان استانی و کشوری این است مگر نه اینکه مفتخر و یاوری یکی مدیرعامل و دیگری مدیر کارخانه بودند و این بلاها بر سر سیمان یاسوج آمد.
جای سوال است که اگر میخواستید یاوری را بردارید چرا یک نیروی توانمند کاری از خود مرکز استان که تعداد آنها کم نیست به جای او نگذاشتید تا امروز کسی مدیر شود که در وضعیت کنونی سیمان یاسوج دست داشته است.
مدیریت دوساله بر کارخانه سیمان و پایان کار یاوری به معنی این است که از مدیریت وی رضایتی وجود نداشته اما چرا با تغییر یاوری دست راست او یا همان مدیر فنی کارخانه را که از قضا نفر اول تولید بوده و در دوره او تولید به نهایت رکود رسیده به عنوان مدیرعامل انتخاب میکنند نه تنها جای سوال بلکه جای ابهام است.
سوال اینکه آقای مفتخر با همان رویکرد قبلی میخواهد کارخانه سیمان را از گرداب ورشکستگی نجات دهد یا اینکه نسخه جدید برای عبور از وضعیت فعلی دارد.
جای ابهام است اگر آقای مفتخر دلسوز کارخانه سیمان بود چرا در همان دوره یاوری کارخانه را از وضعیت فعلی نجات نداد و آیا صبر کرد تا خودش مدیرعامل شود و کارخانه را از فلاکت کنونی بیرون بیاورد.؟
اگر چنین باشد که نمیتوان به آینده کارخانه سیمان امیدوار بود چرا که در هر لباس و در هر منصبی انسانهای دلسوز به فکر تولید و اشتغال هستند چه مدیرعامل باشند چه مدیر فنی کارخانه.!!
اما در بحث جابجایی مدیریت کارخانه سیمان آنگونه که شنیدهایم قرار بوده که مدیرعامل سیمان یاسوج با همفکری آقای .... معرفی شود و گویا با مدیریت فرد مذکور موافقت نشده است.
بگذریم؛ اما متاسفانه روندی در استان کهگیلویه و بویراحمد همواره از گذشته وجود داشته و اکنون نیز هست به این شکل که اگر در جایی نمایندهای نتوانست و یا زورش نرسید که نیروی مورد علاقه خود را منصبی و ریاستی بگمارد رو به غیر بومیها میآورد چرا؟
برای اینکه زیر فشار فردی که نتوانسته برایش مدیریت ایجاد کند نباشد و به عبارتی صحنه انتخاباتی را برایش خراب نکنند..
چنین رویکردهایی موجب شده تا جوانان بومی خوش فکر پای کار و متعهد و متخصص نتوانند به استان خود خدمت کنند چرا که در صورت گماردن آنها صحنه تبلیغاتی انتخاباتی برای آقایان خراب میشود.
پیرو یادداشت مخاطبین اینکه سایت تحلیلی خبری یاسوج ۴۹ از این پس به صورت مستمر پیگیر وضعیت تولید در کارخانه سیمان یاسوج به عنوان یکی از دو واحد تولیدی مهم مرکز استان خواهد بود.